غریب
پاییزهامنتنها غریبخیابان های بی تونیستمدرختان همازمزه ی چشم های تواشک می ریزند -------ناصر رعیت نواز
View Articleعاشق
وقتی کهعاشق باشمزود پیر می شومو این اتفاق افتاده استو شعراز همان لحظهفقط اشک می ریزد.-------ناصر رعیت نواز
View Articleغزل
بودنت حس عجیبی ست که دیدن داردناز چشمــــــان قشنگ تو کشیدن داردآتش از هرم تنت سخت به خود می پیچد"دل من شوق در آغــــوش پریدن دارد"لب تو کهنه شرابی ست و من می دانمبوسه از طعم دهــان تــو چشیدن داردچشم...
View Articleزلف بر باد مده
کافیست فقطمویت را به دست باد بدهیو ببینیچه دماری از دل شاعراندر می آوری! -------ناصر رعیت نواز
View Articleبلندتر از بلند
ساعت را کوک کردم تا بلند شوم. و بلندتر از بلند شدم انقدر بلند که خورشید را مثل لامپ کوچک مزاحمی ! خاموش کردم و بعد در کنار تو ... ! آرام خوابیدم --------ناصر رعیت نواز
View ArticleArticle 4
تو مثل برفی برای دبستانی ها که حتی می توانی جنگ را تعطیل کنی ! --------ناصر رعیت نواز
View ArticleArticle 3
مادر بزرگ فکر می کرد قرص عمرش را بیشتر می کند ! درست مثل من که فکر می کنم شعر نوشتنم تو را عاشق تر -------ناصر رعیت نواز
View ArticleArticle 1
اصلا ربطی به صبح و شب نداردهمین که تو باشیهمه چیزبخیر است----------ناصر رعیت نواز
View ArticleArticle 0
آنقدر عشق در دلم شور می زندکه فکر می کنملباس سربازی را پوشیده امکه دلباخته دختریاز قبایل دشمن بوده است.ناصر رعیت نواز: قدیمی نوشت
View Article
More Pages to Explore .....